محل تبلیغات شما
گریزهای دعای ندبه* گریزشماره یک دعای ندبهمودتهم فی کتابک.آی ندبه خونها ! آی محبین اهل بیت (ع) ! آی شیعیان علی(ع) خوشا به سعادتتون که محبت محمــد (ص) و آلش در قلب شما نفوذ داره ! بخدا این محبت ، آتش جهنمو خاموش میکنه ! این محبت دو طرفه است ، اهل بیت (ع) هم شما رو دوست دارند ، دلشون برای شما تنگ میشه ! اون شیعه بعد از نماز ، از شدت محبتی که به علی (ع) داشت رفت جلوی در مسجا ایستاد تا یه بار دیگه آقاشو ببینه همینکه امیرالمومنین (ع) اومد فرمودند کجا بودی ما هم دلمون برای دیدن شما تنگ میشه ! خوشا به حال اونایی که امام زمانشون بهشون بگه کجا بودی دلتنگت بودم  ! آی شیعیان علی ! روز قیامت این اهل بیت (ع) هستند که دنبال شیعیانشون می گردند. روز قیامت خانم فاطمهء زهرا (ع) دنبال شیعیانش میگرده آخه دلش نمیاد شیعیانش ترس وهراسی داشته باشند آخه مادره نمیتونه ببینه شیعیانش وحشت زده باشند !* آی کسانی که هر هفته صبح جمعه با عشق به اهل بیت(ع) مؤدبانه می آیید در خونه امام زمان(ع) می نشینید وبا امام زمانتون نجوا می کنید! من بیچاره هر وقت میام در خونه مهدی فاطمه(ع) به خاطر قلب سیاهی که زباله دان گناه شده روی نگاه کردن به امام زمانم رو ندارم آخه زباله دان که نگاه کردن نداره همیشه از این دل آلوده و آغشته به گناه زجر می کشم ، اما یابن الحسن آقا جانم درسته که قلبم آلوده است و زباله دان معصیت شده اما اگر خوب به گوشه دلم نگاه کنی هر هفته بخاطر چیزای قشنگی که گوشه دلمه راه میفتم میام در خونه ات اگه قشنگ نگاه کنی می بینی گوشه ی دلم مهر حسینه ، گوشه ی دلم محبت زهراست، مهر علی (ع) و عباس و زینبه ! گوشه ی قلبم محبت اهل بیت (ع) موج میزنه !همین محبت هاست که نمیذاره قلبم برای همیشه ازکار بیافته ،هنوز قلبم جان داره ، هنوز امید داره که یه روزی خدایی و امام زمانی بشه ! خدایا ! خیلی ازت ممنونم که این نعمتو از ازل تو قلبم گذاشتی ، اگه این نعمت رو تو دلم نمیذاشتی  اصلا" نمی تونستم برای سیلی خوردن مادرم وسط کوچه ، دق کنم اگه این محبت رو تو دلم قرار نمیدادی برام مهم نبود که تو گودال قتلگاه چه بر سر حسین (ع) اومد! برام مهم نبود که بچه های حسین (ع) رو کتک زدند، از وقتی عشق عباس رو تو دلم جا دادی حتی برای مشک عباس (ع) هم روضه میخونم و گریه می کنم چه برسه به اینکه بشنوم تیر به چشمان عباس (ع) زدند، عمود آهنین به فرق مبارکش زدند ، دستانشو قطع کردند اگه اینا رو بشنوم طاقت نمیارم براش می میرم ! گریزشماره دو ، دعای ندبهاللهم وال من والاه.آی شیعیان علی (ع) آی محبین امیرالمومنین(ع) آی دوستداران علی بن ابیطالب(ع) خیالتون راحت باشه ، خدا شما رو دوست داره ، روز قیامت همهء شما رو یاری میکنه ، مطمئن باشید نمیذاره اصلا" شما خوار و ذلیل شوید، یقین داشته باشید که شما رو از فرع و وحشت روز قیامت نجات میده ! چرا این حرف رو میزنم ؟ چون پیامبر (ص) برای شما دعا کرده فرموده : خدایا  کسی که علی (ع) رو یاری کرد تو هم یاریش کن ذلیلش نکن! مگر غیر از اینه ؟ شما که علی (ع) رو خوار و ذلیل نکردید ، شما که در حق علی (ع) بدی نکردید ، شما که درحق همسر و بچه هاش بدی نکردید ! شما که تو کوچه به صورت مادر زینب(س) سیلی نزدید ! شما که دستان علی (ع) رو با طناب نبستید ، شما که زینبشو تازیانه نزدید ،شما وقتی حسین (ع) تو گودال قتلگاه دست و پا میزد هلهله و پای کوبی نکردید ! پس مطمئن باشید حتما" خدا شما رو یاری میکنه ، تنها کاری که کردید این بود که وقتی اسم کوچه ی بنی هاشم رو شنیدید دق کردید، به سر و صورت خود زدید وقتی شنیدید یه نامردی لگد به در زد و پهلوی مادرمون شکست، خون به دلتون شد ، وقتی شنیدید بین اون همه آدمی که تو کوچه بنی هاشم جمع شدند تا خانه ی زهرا (س) رو آتش بزنند یک مرد پیدا نشد تا داد بزنه روی دلتون غصه نشست و رنجیدید! آی مردم ! آی محبین فاطمه ! روز قیامت ، رسول خدا (ص) ضامن نجات شماست خوشا به حالتون ! گریزشماره سه ،دعای ندبهانا مدینة العلم و علی بابها.پیامبر (ص) شهر علم و علی (ع) باب شهر علم است ، بجای اینکه از این در ، باتواضع و خشوع وارد شوند و از محضر امیرالمومنین (ع) راههای آسمان رو یاد بگیرند بجای اینکه از معدن علم وکمال و عصمت و عبودیت و از امامی که علم تمام ذرات عالم هستی در سینه او بود بهره ببرند با هیزم وآتش اومدند در خونه اش ، باب مدینه علم رو آتش زدند، همسرش رو کتک زدند !خدا لعنتشون کنه ! هنوز مرکب وصیت نامه رسول (ص) خشک نشده بود هجوم آوردند و جلوی چشم زینب (س) چند ساله مادرشو سیلی زدند ؟ امان از دل زینب ! چه خوب شد دل زینب ! باید زینب (س)به آتش و سیلی و تازیانه و کتک خوردن عادت کنه ، تو کربلا هم خیمه ها رو آتش زدند هم سیلی زدند هم استخوانهای حسینو زیرسم اسبان شکستند، زینب (س) تو کوچه بنی هاشم به سر ن به سمت مادر می دوید تو کربلا هم یه دفعه دیدند زینب (س) به سرن داره از خیمه ها بیرون می دوه هر دو دستشو روی سرگذاشته هی صدا میزنه وا محمدا  ! وا علیا ! گریزشماره چهار، دعای ندبه.حولی فی الجنة ، و هم جیرانی.به به چقدر لذت بخشه تو بهشت همسایه رسول خدا (ص) باشیم ! اونجا مثل پروانه دور پیامبر (ص) می گردیم چه نعمت و لذتی بالاتر از این ؟ چه لذت وخوشی بالاتر از این که در بهشت هر لحظه چهره ی نورانی رسول خدا (ص) رو نظاره گر باشیم ؟ همسایه ی رسول خدا بودن یعنی همسایه فاطمه (س) و علی (ع) و حسن وحسین (ع) بودن ، یعنی همسایه ی عباس (ع) و زینب (س) بودن یعنی همسایه اهل بیت (ع) بودن ، چرا که انبیاء و اهل بیت (ع) در بهشت همسایه ی رسول خدا (ص) هستند ، چقدر لذت بخشه هر لحظه اهل بیت (ع) رو کنارمون ببینیم اونجا راحت حسینو در کنارمون می بینیم ، اصلا"  لذت بهشت به دیدن چهره ی دلربای حسینه ! ولی آی مردم ! آی دوستداران رسول خدا (ص) یه سؤال برای من پیش اومده و اونهم اینه مگه میشه همسایه پیامبر (ص) بود و با هیزم و آتش در خانه ی دخترش فاطمه (س) رو آتش زد ؟ خدایا ! خیلی ها تو دنیا همسایه ی اهل بیت (ع) بودند خیلی ها همسایه ی علی (ع) و فاطمه (س) بودند ، خیلی ها از بچگی همسایه حسن و حسین (ع) بودند پس چرا جزء کسانی شدند که سیلی به صورت زهرا (س) زدند ؟ پس چرا پهلوی فاطمه (س) رو شکستند ؟ چرا تو گودال قتلگاه اون جور حق همسایگی رو بجا آوردند ؟ نه خدا باورم نمیشه مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و سر از بدنش جدا کرد ؟ مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و روی سینه ی حسین (ع) نشست ؟ خدایا ! منو به اونجایی نرسون که در برابر امامم بایستم من امروز اومدم با امام زمانم عهد ببندم با امام زمانم بیعت کنم ، این چه حرفهاییه که من دارم میشنوم ؟ آقا جان ! یابن الحسن ! شما نگاه به کسانی نکن که همسایه رسول خدا (ص) بودند و در خانه دخترش رو آتش زدند ! نگاه به اونهایی نکن که همسایه حسین (ع) بودند و زینبشو اسیر کردند ! نگاه به اونهایی نکن که زینبو تو بازار شام ، جلوی چشمان نامحرمان چرخوندند، نگاه به اون سنگ دلهایی نکن که تو بیابونا دنبال بچه های حسین (ع) می دویدند و گوشواره از گوش بچه های حسین (ع) می کشیدند ! به این مردم و عاشقان خودت نگاه کن که اومدند در خونه ات ! نگاه به این محبین خودت کن که قراره پروانه وار دورت بچرخند ! نگاه به ما شیعیانی کن که از درد فراغت داریم دق می کنیم ! یابن الحسن تو رو خدا ، خاطره ی تلخ بی وفایی مردم کوفه رو از ذهنت پاک کن ، این مردم مثل مردم کوفه نیستند که امامشونو به گودال قتلگاه بفرستند ! آخه قراره همه ی ما در رکاب شما باشیم ، قراره برات سربازی و غلامی کنیم ! آقا جان باور کن ما اون آدمهایی که خون به دل رسول خدا (ص) و علی (ع) کردند فرق داریم ! تو رو خدا دیگه بیا ! تو رو به مادرت فاطمهء زهرا (س) بیا ! خودم فدایی تو میشم ! خودم پدر و مادر و بچه هامو فدات میکنم ! خودم شبانه روز دورت میگردم ، تو رو به لبهای خشکیده ی علی اصغر (ع)  بیا ! بخدا مادرت انتظار قدمهات رو میکشه ! نذار بیشتر از این دشمنان ، ما رو سرزنش کنند ، نذار بیشتر از این بی صاحب باشیم ! نذار فکر کنند ما بی صاحب و بی اربابیم ! جان عمه سه ساله ات رقیه خاتون دیگه بیا ! گریز شماره چهار،دعای ندبه.فلیبک الباکـــون .این دعا رو به این دلیل ندبه نام گذاشته اند که باید برای پاکان و اهل بیت (ع) برای محمد (ص) و علی (ع) و برای حسن و حسین (ع) و زینب (س) و بچه های حسین (ع) گریه و ندبه کرد اگه میخوای ندبه خون واقعی باشی باید برای اهل بیت (ع) ناله و ضجه بزنی ! باید گریه کردن رو یاد بگیری باید یاد بگیری چجور برای امام زمانت ناله بزنی !                                  آی گریه کنان امام زمان ! آی ندبه خونها ! باید هر روز تمرین ندبه و گریه کردن برای امام زمان (ع) کنید تا وقتی صبح جمعه در خونه اش می آببد گریه کردن برای آقا براتون سخت نباشه ، شبها قبل از خواب برای غربت آقا گریه کن ! اشک بریز ! برای تنهایی امام زمانت ناله بزن ! تا یاد امام زمانو در وجودت زنده کنی ، نمیتونی برای آقات گریه کنی ،همیشه به یاد آقا باش ! مثل بچه ای که پدرشو مدتیه ندیده ! مثل بچه ای که پدرشو گم کرده گریه کن ! از رقیه یاد بگیر ! آنقدر تو خرابه ی شام گریه کرد تا باباش اومد با سر هم اومد. یابن الحسن ! منم یتیمم آقا جان ! خدا خودش فرمود : فاما الیتیم فلا تقهر » با یتیم قهر نکن ! نکنه با من یتیم قهر کنی آقا جان ! گریزشماره پنج ، دعای ندبهاین الحسن این الحسینآی محبین امام زمان ! آی اونایی که دنبال مهدی فاطمه اید ! اگه میخواهید بدونید امام حسن (ع) کجاست ، اگه میخواهید بدونید حسینو بچه هاش کجا هستند برید از زینب (س) بپرسید، آخه فقط زینبه که میدونه حسنش کجاست ! زینب (س) بود که کنار برادرش حسن (ع) نظاره گر پاره های جگر بود، اگه میخوای بدونی حسین (ع) کجاست باز هم باید از زینب (س) سؤال کنید، بهتون خواهد گفت : آخرین دفعه ای که حسینو دیدم از بالای تل زینبیه بود ! به شما خواهد گفت : خودم دیدم یه ملعونی روی سینه ی برادرم نشست ! خودم دیدم با پنجه های خونی خودش ، موهای سرو صورت برادرم رو گرفته بود ، هر چه برادرم با چشماش نگداش می کرد فائده ای نداشت ، آی بمیرم خنجر رو روی حنجر گذاشت، برادرم داشت دست وپا میزد ، زمین و زمان بهم ریخت ، آسمون تیر وتار شد ! آخه دارند حسینو می کشند! آی مردم میخواهید بازم از زینب(س) سؤال کنید یا نه ؟ میخواهید بدونید بچه های حسین (ع) کجا هستند؟ این ابناءالحسین؟»    آی گریه کنان امام زمان ! زینب (س) میدونه هرکدوم از بچه های حسین (ع) کجای بیابونا دارند فرار میکنند، آ خه تا دشمن به خیمه ها حمله کرد ، زینب (س) سراسیمه اومد خدمت امام سچاد (س) عرض کرد: برادر چه کنیم دارند به خیمه ها حمله میکنند ؟ امام سجاد (ع) فرمود: علیکن بالفرار » به بچه های حسین (ع) بگو فرار کنند ! امان از دل دختر سه ساله ! بچـــه های حسین (ع) تو این بیابونا وحشت زده فرار میکردند ! خدا نکنه دختر بی بابا بشه ! خدا نکنه ناموس آدم به دست نامحرم کتک بخوره ! زودتر کار حسینو تموم کنید نذارید این صحنه ها رو ببینه ! گریزشماره شش ، دعای ندبهایــن بقـیـة الله آی کسی که هر هفته صبح جمعه میای در خونه ی امام زمانت ! آی محب مهــدی فاطمه ! از اینجای دعای ندبه حواست جمع باشه ! باید آنقدر اسم آقاتو صدا بزنی باید آنقدر نام آقاتو بر زبان جاری کنی تا جواب بشنوی ! هر موقع دیدی دلت شکست معلومه جوابتو دادند باید عادت کنی به اینکه صاحبتو صدا بزنی !                                                                       هر روز باید ورد زبونت این باشه که خدایا آقای من کجاست ؟ خدایا اربابم الان کجای این عالم هستیه ؟ خدایا دلبرم کجاست ؟ خدایا مهــدی فاطمه (ع) در چه حالیه ؟ خدایا یوسف گمگشته ی من هرکجاست به سلامت دارش ! اگه عادت کنی به اینکه همیشه از خدای خودت بپرسی خدایا امام زمانم کجاست ، دیگه خودت رو گم نمی کنی ! همیشه خودتو در کنار مهدی فاطمه(ع) حس میکنی ، آرزو میکنی الان کنار مهدی فاطمه (ع) بودی ! همیشه در جستجوی آقات باش ! دغدغه ات پیدا کردن امام زمانت باشه ! چقدر بده من از خدای خودم سؤال نکنم امامم کجاست ولی نعمتم کجاست ! اربابم کجاست ! اگه آدم یکی رو دوست داشته باشه و خواهان او باشه ، اگه عاشق یکی باشه همیشه تو ذهنش اینه خدایا ! الان محبوب من کجاست ؟ خدایا ! دلبر من کجاست ؟ نکنه تو سختی باشه ؟ کاش پیشش بودم ! آی مردم اصرار کنید هی از خدا بپرسید خدایا امام من کو ؟ امامم کجاست؟ شاید الان کنار ضریح شش گوشه ی جدش حسین (ع) باشه ، شاید الان مدینه باشه ، شاید الان در قبرستان بقیع کنار قبور ائمه بقیع (ع) باشه ، شایدالان توی کوچه ی بنی هاشم داره برای مادرش زهــرا (س)گریه میکنه ، شاید الان کنار خانه خداست، شاید هم کاظمین شاید هم سامراست ! شاید هم یه گوشه این عالم دست به دعا برداشته داره برای بخشش گناهان من ، التماس خدا رو میکنه و اشک می ریزه !                                           میخوای بهت بگم چجوری باید از خدا سؤال کنی که آقام کجاست ؟ باید مثل بچه های حسین (ع) انتظار بکشی !وقتی عموشون عباس (ع) رفت و دیگه برنگشت وقتی دیدند باباشون حسین(ع) از کنار علقمه اومد و حرف نمیزنه صدا زدنـد : این عمی العباس ؟» بابا ! عمو عباس کجاست ؟ ما دیگه تشنه نیستیم ما عمو عباسو میخواهیم ! ما دیگه آب نمیخواهیم ! خــدایـا ! منم فقط آقامو میخوام ! اگه میگم آقام کجاست نه برای اینکه حاجتمو برآورده کنه نه بخدا فقط آقا و اربابمو میخوام فقط خودشو میخوام، خوشنودی و رضایت صاحبمو میخوام ، سلامتی اربابمو میخوام ، هر چه دارم فدای امام زمانم ! أین بقیة الله. گریزشماره هفت، دعای ندبهاین الطالب بدم المقتول بکربلاءکجاست اون آقایی که قراره بیاد انتقام خون جدش حسینو بگیره ؟ آی مردم آیا میدونید این جمله چه زمانی تو آسمون نقش بست ؟ میدونید از کی ورد زبان ملائکه شد ؟ بگم یا نه ؟ آ ی بمیرم! همون لحظه ای که شمر با چشمان غضبناک و خنجر به دست ، وارد گودال قتلگاه شد ! همون موقعی که دیگه حسین ما چشماش آسمون رو تار می دید ! همون موقعی که دیگه حسین (ع) از شدت تشنگی و گرسنگی دیگه نای ایستادن نداشت ! همون موقعی که حسین (ع) پسر فاطمه (س) آن عرش ، ازاسب بر زمین افتاد ! همون موقعی که لشکر دشمن وقتی دید شمر روی سینه ی حسین (ع) نشسته شروع به هلهله و رقص و پایکوبی کرد ! آی بمیرم همون لحظه ای که ذوالجناح بدون حسین (ع) اومد جلوی خیمه زینب (س) ! زینب (س) و بچه های حسین(ع) همه به سر ن به سمت قتلگاه دویدند! همون لحظه ای که چشمان گریان دختر سه ساله حسین (ع) از بالای بلندی داره می بینه باباشو محاصره کردند! همون لحظه ای که جلوی چــشـم بچه های حسین (ع) کسی به باباشون رحم نمیکنه یکی با نیزه میزنه ، یکی با سنگ میزنه ، یکی با شمشیر میزنه ! همون لحظه ای که جلوی چشم دختر ، بابا داره دست وپا میزنه ، همون لحظه ای که جلوی چشم خواهر، برادر داره پاهاشو به زمین میکشه ! زمین و زمان به هم ریخت، ملائک وضعشون در آسمان بهم ریخت ، خدایا چرا کاری نمیکنی ؟ دارند حسینتو میکشند، دارند پسر فاطمه (س) رو می کشند، دارند جلوی چشم زن وبچه وخواهر ، سر از بدن حسین زهــرا (ع) جدا میکنند دارند جلوی چشم مادر، فرزندش رو ذبح میکنند ! اینجا خدا برای اینکه اهل آسمون رو آروم کنه ، برای اینکه ملائک شیون نکنند چهره ی دلربای مهدی فاطمه (ع) رو به اهل عالم نشون داد! غصه نخورید ملائکه من ! یه روز پسرش مهدی (ع) رو میفرستم بیاید، یه روزی میشه که مهدی فاطمه (ع) میاد انتقام خون حسینو میگیره ! اینقدر ضجه نزنید ! آروم باشید ! بذارید حسین (ع) راحت جان بده ! بذارید بچه های حسین (ع) کتک بخورند ! بذارید زینب رو اسیر کنند ! بذارید غل و زنجیر به پای امام سجاد (ع) ببندند، بذارید سر از تن عباس (ع) و علی اکبر (ع) جدا کنند! بذارید خیمه ها رو آتش بزنند! اشکال نداره دنیا که تموم نشده صبر کنید تا مهدی من بیاد ! اینقدر بی تابی نکنید، میدونم سخته ، میدونم جلوی چشم زینب (س) سر از بدن حسین (ع) جدا کردن خیلی سخته ، صبر کنید خودم میدونم تو دل بچه های حسین (ع) چی میگذره ، خودم میدونم تو دل رقیه چی میگذره ! باشه حتما" مهدی (ع) رو میفرستم !آقای من پس چرا نمیای آقا ؟ دق کردیم تو رو عمه ات زینب (س) قسمت میدم بیـــا ! گریزشماره هشت،دعای ندبهوابـن فاطمة الکبری.یــابـن الحســن ! تو پسر همون خانمی هستی که پشت در صدا زد وامحمداه!  تو پسر همون فاطمه ای هستی که برای دفاع از علی (ع) سیلی به صورتش زدند! تو پسر همون خانمی هستی که امام صادق (ع) فرمود: وقتی نفس می کشید خون از سینه اش خارج می شد ! تو پسر همون مادری هستی که تو گودال قتلگاه صدا میزد : غریب مادر حسین!                              آقا جان ! بخاطر مادر دل شکسته ات بیا ! بخاطر مادر پهلو شکسته ات هم که شده زودتر بیا! ببین چجور مادرت داره میان شعله های آتش ناله میزنه تو رو خدا بیا ! ببین چجور نامحرم با دستش محکم به صورت مادرت سیلی میزنه تو رو به اشک زینب(س) دیگه بیا ! ای پسر فاطمه ! ای پسر زهرا ! بخدا اگه زودتر بیایی دل مهربان مادرت شاد میشه ! میترسم اگه زودتر نیایی شیطان منو با خودش ببره ! نذار فراموشت کنم نذار از دست برم ! گریزشماره نه ،دعای کمیلیابن السنن المشهورة.خسته شدی ؟ از بس آقاتو صدا زدی صدات گرفت نه ؟ به به چقدر قشنگه ! بذار وقتی رفتی خونه ازت پرسیدند چرا صدات گرفته ؟ بگی امروز صبح جمعه آنقدر مهدی فاطمه (ع) رو صدا زدم که صدام گرفت! بذار روز قیامت وقتی نامه اعمالمون رو دستمون میدن اگه قرار شد ما رو جهنم ببرند ، اونجا فرشته مامور صدا بزنه : نه نبریدش جهنم ! صبرکنید یه چیزی تو نامه ی اعمالش هست که نجاتش میده ! آخه یه روز صبح جمعه اومد در خونه ی امام زمان (ع) آنقدر آقاشو صدا زد که صداش گرفت،آنقدر امام زمانشو صدا زد که نفسش برید ! نکنه خسته بشی ! اینقدر صداش بزن تا دلداه اش بشی ! اینقدر صداش بزن تا دلت بشکنه ! اینقدرصداش بزن تا خدا فرجش رو نزدیک کنه ! ولی آی مردم ! هر چه هم صداش زده باشید صداتون مثل صدای بچه های حسین (ع) نگرفته ! آنقدر العطش العطش کردند آنقدردر داغ پدر، ناله زدند که صداشون در نیومد! هنوز صدات مثل صدای زینب (س) نشده که عصر عاشورا ساعتها فریاد میزد و گریه میکرد! هنوز صدات مثل صدای خسته حسین (ع) نشده ! آی بمیرم یه وقت حسین (ع) دید دارند به خیمه هاش حمله می کنند ، صدا زد : اگه دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید ولی کسی صداشو نشنید چون صدای حسین (ع) از شدت تشنگی و خستگی و گرسنگی در نمیومد ! تنها کسی که صداشو شنید همون کسی بود که روی سینه اش نشسته بود! گفت بذار کار حسینو تموم کنم نبینه که دارند به حرمش حمله میکنند! حالا دیدی هنوز باید آقاتوصدا بزنی آنقدر باید امام زمانتو صدا بزنی تا صدات مثل صدای حسینی که تو گودال قتلگاه افتاده بگیره ،       یابن السنن المشهوره.  

گریزهای دعای ندبه۲

گریزهای دعای ندبه

برشهایی از کانال نکته های ناب

ع ,، ,رو ,تو ,حسین ,؟ ,حسین ع ,زینب س ,های حسین ,علی ع ,بچه های

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

fencarura Kimberly's info السَّلامُ عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ صبح خوی چشمان بارانی لوله بازکنی تهران meicrafoutrac icatstitma زیبایی های طبیعت ایران اموزش تاتو با مدرک فنی حرفه ای